مقاله 102 – دگراندیشان دینی/ روشنفکران دینی/ اصلاح طلبان دینی یا قرآنیان ؟ کدام؟ بخش پنجم

ساخت وبلاگ

قواعد چهارده گانه ارایه شده توسط شادروان دکتر صادق تقوی برای تفسیر صحیح قرآن مجید و رفع هرگونه اختلافات ناشی از تاویل و تفسیر قرآنی مفسرین

اول --  برای فهم صحیح آیات قران دردرجه اول باید قوانین زبان و ادبیات عرب مراعات گردد بدون اینکه به تاویل گمانی متوسل شویم .

دوم برای درک مقصود حقیقی آیات قرآن باید به قبل و بعد آیات تاهرجاکه مربوط است دقت کنیم دراین مورد گاه ممکن است فهم آخرین آیه از سوره ای به آیات اول آن سوره مربوط باشد مانند آیه 112 از سوره انبیاء که به آیات 4 و 88  همان سوره مربوط است.

سوم باید بادرنظر گرفتن ترتیب نزول سوره های قرآن سوابق و لواحق و زمان نزول آیات رابدانیم تا پاره ای ازاختلافات تفسیری برطرف شود.

چهارم باید بدانیم چند آیه دردیگرجاهای قرآن است که با آیه مورد تفسیر ما ارتباط دارند تا آیه موردنظر باارتباط با آنان تفسیر گردد.

پنجم براسای آیه # مافرطنا فی الکتاب من شیئ# و نیز # فی تبیان کل شیئ # چون در قرآن چیزی فرو گذار نشده است و هرچیزی راهنمائیش در قرآن هست آن چه از نظر دینی لازم باشد یا مفصل است و یا مجمل لذا آیات محکم قرآن براین دو نوع تقسیم می شوند.

ششم برای درک ارتباط و مقصود حقیقی آیات قرآن باید توجه نمود آیات هرسوره از سوره های قرآن پشت سر هم نازل شده اند ( در یک زمان و یادر زمانهای متناوب) واین موضوع را می توان ازتناسب یا عدم تناسب قافیه آیات هرسوره فهمید و بدست آورد. واگر بعداز اعلام محدوده یک سوره پس از مدتی طولانی آیاتی نازل شود که متناسب با آیات آن سوره باشد هرگز پیامبراسلام (ص) آن را دربین آیات آن سوره و متصل به آیات مربوطه متناسب قرارنداده بلکه آن را در آخر آن سوره گذاشته مانند آیه آخر سوره مزمل و آیه آخر سوره نساء و این قاعده از این روست که بدانیم آن چه گویند که فلان آیه در شان فلان شخص و نفر و یا موضوع بوده ومتن آیه با آیات قبل و بعد آن جور نیست بدانیم روایتش ساختگی است زیرا نظم تدوین سوره های قرآن را نسخ کرده و ایجاد اختلاف معنا در آیات قرآن می کند.

هفتم از آن جا که مطابق آیه 7 سوره آل عمران هر کسی آیات متشابه راتفسیر کند کج دل و فتنه انگیز می باشد باید یک مفسر دقیق حقیقی که می خواهد راسخ در علم قرآن باشد بداند بصورت قطع و یقین چند آیه متشابه درقرآن است و چه آیاتی با کدام شرایط محکم می باشند و این قاعده به شرطی عملی است که غیراز 29 آیه رمز مانند فواتح سور قرآن را که به حروف مقطعه معروفند آیات دیگر قرآن را متشابه در مقابل محکم ندانیم و روِ آن چه در لغت متشابه گفته شده این متشابهات راغیرمحگم دانسته یعنی آیاتی که درقانون زبان عرب محکم بودن آن از حیث معنا و مفهوم تضمین نشده است وباید دانست این 29 آیه ازآن جهت آیه است که درمتن آیه 7 سوره آل عمران به این واژه یاد شده است ( هوالذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات ) و الا از لحاظ دستور زبان و ادبیات عرب فاقدمعنا و مفهوم واژه آیه می باشد و به اصطلاح لغت دانان عرب غیرمعلوم است لذا در متن آیه فوق الله تعالی فرموده  غیر ازالله هیچ کسی دیگر تاویل آنها را نمی داند و تاویل در معنا یعنی تفسیر و فهم و راسخان در علم قرآن کسانی اند که بی جهت باب باز نمودن معنای آن را نمی کوبند و با گفتن # ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا# از الله همیشه می خواهند که مبادا روی وسوسه های شیطانی و خودخواهی ها و خیالبافی دنبال تفسیر و تاویل این متشابهات روند که کارشان بجایی رسد تمام آیات قرآن را براساس چنین لغزش و سقوطی معناهای خیالی نموده اعلام نمایند قرآن ظنی الدلاله است و بدین ترتیب برآن هفت تا هفتاد بطن معرفی نموده جنگ هفتاد و دو ملت براه اندازند و میان مسلمین نزاع حیدری / نعمتی ایجاد کنند متاسفانه مفسرین اکثرا بدون توجه لفظ # یتبعون ماتشابه منه# رابجای اینکه بنویسند * متشابهات را دنبال می کنند* نوشته اند متشابهات را تبعیت می کنند و حال اینکه حتی پیغمبر اسلام معنا ی این حروف را نمی دانست و دربرابر سوال کنندگان نیز چنین می گفته که نمی دانم ! واز همین روی اورا بدیوانگی متهم می کردند!! که چرا سخنی را برزبان آورده که خودش هم معنای آن را نمی داند و مطلب دیگر اینکه با آنکه آیات متشابه فوق را اگر از قرآن حذف کنیم هیچ اثری در اصل پیغام الله ندارد و طبعا نباید در احساء و شماره گذاری آیات آنان را محاسبه ومنظور نمود و برهمین اساس نیز در برخی از قرآن ها آنان را جزء آیات به حساب نیاورده اند ( علت اختلاف آیه شماری میان کوفیون و مصریون و مکیون نیز این است)

فلسفه وجودی متشابهات قرآن چیست؟ در فرآن مجید وجود چنین چیزی را باید مکانیزمی در نظر گرفت تا بواسطه آن اشخاص مفتری و خیالباف که کج دل معرفی شده اند از علمای حقیقی و باتقوا تمیز داده شوند و این ترفند الهی بزرگترین شاهکاری است که در یک اثرادبیاتی تربیتی بکاررفته است تابااین میزان ساده اختلاف اندزان مذهبی شناخته شوند زیرا اینان که برخلاف راسخان حقیقی آن چه رانباید ادعا کنند با خیالبافی ها و پرگویی های باطل ادعای فهمش رادارند بنابراین به هیچ اصل و قواعدی در ترجمه و تفسیر پایبند نیستند.برخلاف محکم گویان راسخ در قرآن که حتی آیات مشکله قرآن را که برای سطحی بینان متشابه بنظر می رسد بدرستی تفسیر می نمایند.

هشتم در آنچه در قرآن مفصل است احتیاجی به خارج قرآن نیست و انچه درخارج از قرآن احتیاج داریم باید در قرآن بطور مجمل اشاره شده باشدتا فقط برای رفع اجمال آن به خارج قرآن مراجعه کنیم.

نهم --  برای آنکه راه اختلاف در عقاید مسلمانان بطور قانونی بسته شده باشد کلیه عقاید برای هر مسلمانی درآیات مفصله قرآن تشریح شده است و مسلمانان در عقاید لازم هیچ احتیاجی به خارج قرآن ندارند.

دهم --  آیات مجمل به سه دسته اصلی تقسیم میگردد آیات مجمل مربوط به تاریخ مانند ذالقرنین که باید بوسیله علوم باستانشناسی و تاریخ شناسی رفع اجمال گردد و ایات مربوط به تورات و دیگر کتب ادیان الهی آنچه که تحریف نشده اند قابل رجوع است که توسط همان کتب باید رفع اجمال گردد و قرآن بخش های تحریف شده این کتب را در خودش تصحیح نموده با توجه به این نکته که آیات قران تصحیح کننده و تکمیل کننده آنهاست وآیات مربوط به علوم مختلف که توسط دانش های مربوطه باید به رفع اجمال آنان اقدام نمود ومجملات مربوط به اعمال دینی توسط رجوع به سنت پیغمبراسلام روشن می گردد.

یازدهم بایددانست سنت پیغمبراسلام(ص) برسه قسم است اول آن چه ایشان از عرف تبعیت نموده مانند نجس دانستن آن چه عموم مردم نجس می دانند . این قسم سنت را سنت معروفه می گوییم. دوم آن چه مربوط به اعمال روزانه دینی مسلمانان است مانند جزئیات نماز که چون مسلمانان نسل بنسل مجبورند از یکدیگر گرفته و عمل کنند همیشه در عمل مسلمانان می ماند بدون اینکه احتیاج باشد آن را ازکسی پرسید یا در کتابی نوشته شود و ما آن را سنت معلومه می گوییم وچنین اعمالی حتی اگر توسط حاکم یا قدرتهایی یافتاوی پیشوایان مذهبی تغییر یابد برای آن مخالفین و منتقدین از مردم و صاحب فکر و نظر دیگر پیدا می شود که موجب می گردد درتاریخ این تغییر و تغییر دهندگان آن همیشه معلوم بماند و چنانکه اگر این تغییر طی یک حادثه منجر به نابودی یا پراکندگی آن قوم عمل کننده گردد بازهم علت تغییر ثبت و معلوم است و اگرهم فردی در پنهان توسط دسته ای بصورت سری تغییراتی درآن ایجاد کرده باشد وقتی طرفداران آن زیاد شوند از حالت مخفی خارج شده و منتشر می گردد بنابراین روی آن اختفای عمل و این علنی شدن می توان آن تغییر را معلوم داشت  .سوم اعمالی مانند زکات و دییات که درسال یاماه یکبار ممکن است مورد احتیاج مسلمانها قرار گیرد چنین سنتی بدیهی است بلید درزمان شخص پیغمبراسلام نوشته شده باشد و نوشته هم شده وآن به کتاب # السنته# معروف است که ما آن را سنت مکتوبه می خوانیم که پیامبراسلام دستور فرمود نوشتند و توسط ( عمروبن حزم) برای حاکم یمن فرستاد که ما در تفسیر شادروان دکتر صادق تقوی عین آن را باترجمه اش خواهیم آورد. انشالله پس از تاریخ نبوت محمد(ص) ارایه میشود.

دوازدهم نزول قرآن برهفت طریق یا هفت قرائت و حتی دو قرائت که در کتب علوم قرآنی نوشته شده است افترایی است بر الله و رسولش و هر مسلمان و قاری که بوی منسوب کرده اند و آیات قرآن جز معنایی دقیق و قانونی هیچ بطن و معنای دیگری ندارد واین قبیل روایات و احادیث  توسط دشمنان اسلام در اواخرقرن اول و اوایل قرن دوم از زمان حکومت عمربن عبدالعزیزبن مروان ( 99 101 هجری)که آغاز اضمحلال حکومت وسیع امویه است شایع و در کتب مسلمانان جای داده شد و توسط علاقمندانی چون سیوطی که نشان داده به انتشار چنین مباحثی درمیان مسلمانان بسیار علاقمند است در سالیان بعد ( قرن نهم هجری )  وپیش از او اشخاصی چون ابوشامه مقدسی ( قرن 5 و 6) و ابن جوزی ( قرن 5) و علم الدین سخاوی ( قرن 5 و 6)  و ابوالمعالی شیذله ( قرن 4) و... که همگی نشان می دهد در دوران خلفای عباسی که اوج اضمحلال تربیت های قرآنی و اسلامی است وبرخلاف این حقیقت آن عصر را اوج رشد وتعالی و  رونق فرهنگ و تمدن اسلامی آورده اند در نهضت ترجمه که از نامش پیداست چگونه مطالب و منابع غیر قرآنی و اسلامی از دیگر ملل و نحل توسط وزیران خلفای عباسی که هیچ علاقه ای به تعالیم قرآنی نداشتند به زبان عربی برگردان شد جمع آوری و تدوین چنین مطالب و موضوعات مخالف قرآن شتاب بیشتری یافت تادر قرون بعدی دستمایه افرادی چون سیوطی شود --- در تاریخ تحلیلی اسلام که از شهادت علی (ع) تا پایان حکومت عباسیان است به آن خواهیم پرداخت و بدین ترتیب مفسرین غیر دقیق بخود اجازه دهند قرآن را با برداشت های مختلف تفسیر و تاویل نموده و عملا قرآن را با شائبه تحریف و دگرگونه معرفی یا جلوه دهند

سیزدهم قسم های قران که در قران تایکصد ایه را شامل می گردد همگی بر شهادت و گواهی بوده چنانکه در سوره قلم بخوبی توضیح داده شده است.

چهارده هرروایت و یا حدیث و تفسیری که بواسطه ان باطل و یا ظلمی به قران و اسلام نسبت داده شود جعلی و افترا و کذب بوده و از درجه اعتبار ساقط است اگر چه مخالف قواعد ذکر شده نباشد.

نتیجه ایی که می توان از آنچه گفته شد گرفت این است که : نخست اینکه قرآن تنها وسیله و ابزار سنجش حق از باطل است که می تواند راه نجات بشریت از اوهام و خرافات و هرگونه انحراف از یگانه راه نجات بشرراتبیین و معلوم کند و سنت پیامبراسلام فقط در آن بخش از احکام که عبارتند از نیکوکاریهای مقرره در متن قرآن مجید که بصورت مجمل آمده است معلوم و بصورت مکتوب در دسترس است.

دوم اینکه اصول اعتقادی قران براساس تبیین حدود شرک درسه مرحله گفته شده درسوره الحمد فاتحه الکتاب- است که براین اساس مسلمانان برای اینکه فراموششان نشود موظفند در همه رکعات نمازهای یومیه تکرارش کنند ضمن توجه کامل به آن

سوم نبی مکرم اسلام توضیحات خود را بصورت مکتوب در زمان زنده بودنش دستور فرموده تا نوشته و برای امیران شهرهای اسلامی فرستادند و اصحاب برجسته ایشان نیز نسخ هایی ازآن را داشتند و تمام تواریخ اسلامی نیز آن را گوشزد نموده اند که متاسفانه مفسرین قرآن و فقهای اسلامی کمترین توجه را به آن داشته و دارند تااین گونه جلوه دهند راه روشن و منظمی برای رفع اختلافات مسلمانان نیست درتاریخ بیست و سه سال نبوت محمد(ص) متن کامل کتاب السنته النبی راخواهیم نوشت لازم به ذکر است سنت مکتوبه نبی مکرم طبق آنچه درکتاب مجموعه الوثاق السیاسیه قید شده و متن آن هم در مسند دارمی سمرقندی هست و هم درکتاب فقه نسایی و هم در سیره ابن اسحاق و سیره ابن هشام و تاریخ طبری و فتوح البلدان بلاذری و اعلام السائلین ابن طولون و کتاب الخراج ابی یوسف از روسای مذهب حنفیه و در مسند احمدبن حنبل و کتاب الموطا امام مالک نیز ذکری شده است خصوصا در کتاب فقه مالک دربخش وضو برای بیان مجملی از آیه مربوطه در قران بکتاب السنته النبوی استشهاد شده و هم در قسمت مربوط به دییات و متن مفصل آن در حاشیه ای که سیوطی عالم بزرگ مذهب شافعی برای مطالب فقه منسوب به امام مالک نوشته است دیده می شود  وازاینکه در تفسیر المنار دربخش آیه سوم که الیوم اکملت لکم دینکم .... جزء آن است نوشته شده در مسند احمد بن حنبل و صحیح بخاری و مسند ابوداود و ترمذی و نسایی از قول ابی جحیفه روایت شده که او گفت از علی بن ابیطالب پرسیدم آیا نزد شما اصحاب خاص پیغمبر چیزی از وحی هست که در قرآن نباشد ؟ جواب دادنه الا اینکه فهم همه چیز دینی از قرآن برای کسی میسر است که الله به او فهمی درباره قرآن و آن چه دراین صحیفه است عنایت کرده باشد ابن جحیفه گفت پرسیدم دراین صحیفه (که نزد توست) چه چیزهایی است ؟ علی جواب دادمطالب مربوط به دییات و آزادی اسیران و آن که نباید مسلمانی را برای قتل کافری کشت و چنین نتیجه می شود این صحیفه ای که نزد حضرت علی بوده همان کتاب سنت نبویه است که نزد تمامی اصحاب خاص پیغمبر اسلام بوده علاوه بر اینکه آن طبق انچه در تاریخ اسلام خواهیم آورد برای حاکمان شهرهای اسلامی وعلمای ماموردر امور دینی آن شهر بمانند قرآن جمع آوری شده زمان عثمان فرستاده شده بود .... ادامه دارد.

مقاله 105 - تاریخ بیست و سه سال نبوت محمد (ص) براساس ترتیب نزول سوره های قرآن بخش نهم...
ما را در سایت مقاله 105 - تاریخ بیست و سه سال نبوت محمد (ص) براساس ترتیب نزول سوره های قرآن بخش نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manshoorenoora بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 7:37